دسته‌ها

مدیریت دانش چیست؟

توسط محسن روح الامین 8 سال پیشهیچ نظری ثبت نشده
ماهان  /  مدیریت دانش  /  مدیریت دانش چیست؟
مدیریت دانش چیست؟

 یکی از موضوعات مهم مطرح شده در عصری جدید، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که باعث بحث و مناظره‌ی های فراوانی در بین صاحب نظران این حوزه شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالش‌های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثربخشی فرایندها توجه زیادی دارد. نیاز به مدیریت دانش، از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که دانش، در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می‌شود.

جذب و به‌کارگیری مفاهیم، ابزارها، تکنیک‌ها و استراتژی‌ها و نرم‌افزارهای مدیریت دانش در آینده، به منظور ایجاد شرکت‌های دانش‌محور، به سادگی امکان پذیر نیست چرا که نیازمند انتخاب صحیح ابزارها و تکنیک‌هایی است که به شیوه‌ای هماهنگ به کار گرفته شوند.

و همچنین برای انتخاب صحیح ابزار ها و تکنیک‌ها درک زیر ساخت‌های تکنولوژی موجود، ساختار سازمانی و زیر ساخت‌های تجاری و فرهنگی ضروری است. علاوه‌ بر این، درک چگونگی ترکیب این اجزا برای دستیابی به کارایی و اثربخشی سازمان، اهمیت زیادی دارد که این خود، منجر به کسب اهداف سازمانی می‌شود. به منظور تبدیل شرکت به مؤسسه‌ای دانش‌محور از طریق تکنولوژی‌ها و استراتژی‌های مدیریت دانش، ضروری است که درابتدا، پویایی‌های نهفته در اقتصاد دانشی، دانش و مدیریت دانش مطرح شود.

ترتیبی که برای خواندن مطالب مدیریت دانش به شما پیشنهاد می‌کنیم:

  1. مدیریت دانش چیست؟
  2. واژه نامه مدیریت دانش
  3. مدیریت دانش سازمانی و اهمیت آن 
  4. نرم افزار مدیریت دانش چیست و چه کمکی به سازمان می کند؟
  5. با نرم‌افزار مدیریت دانش، یادگیری سازمانی را آسان کنید
  6. معرفی نرم افزار مدیریت دانش

فهرست عناوین:

  • تعریف مدیریت دانش
  • چهار تعریف دیگر از مدیریت دانش
  • وظایف مدیر دانش
  •  چرا دانش باید مدیریت شود؟
  • اقتصاد دانشی چیست؟
  • مفهوم دانش
  • انواع دانشی که می‌بایست آن را جمع آوری کرد
  • ماهیت مدیریت دانش سازمانی
  • تعریف مدیریت دانش
  • مدیریت فرآیند کسب و کار سازمان (BPM) و تأثیرگذاری آن بر روند مدیریت دانش
  • اداره اقتصاد دانشی با مدیریت دانشی

مدیریت دانش

مدیریت دانش چیست؟

مدیریت دانش به مدیریت سیستماتیک دانش­‌های مهم و حیاتی سازمان گفته می­شود که مدیریت انواع اطلاعات سازمانی، انواع فرآیندها و تمام افراد سازمان را شامل می­شود.

در مدیریت دانش، تولید دانش نقش به‌سزایی دارد و یکی از وظایف مدیر دانش آن است تا با استفاده از روش‌­های کاربردی و کارساز مدیریتی خود از تلاقی اطلاعات نیروهای سازمان، دانش جدید تولید کند و از آن در جهت تحقق اهداف سازمان بهره برد.

چهار تعریف دیگر از مدیریت دانش

1.دانشکده مدیریت دانشگاه تگزاس، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می‌کند:

مدیریت دانش، فرایند سیستماتیک و نظام‌مند کشف، انتخاب، سازمان‌دهی، تلخیص و ارائه­‌ی اطلاعات است؛ به گونه‌ای که شناخت افراد را در حوزه‌ی موردعلاقه‌اش بهبود می‌بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می‌کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را بر ذخیره‌سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه‌ریزی راهبردی و تصمیم‌گیری، از این دانش بهره گیرد. مدیریت دانش نه تنها از زوال دارایی‌های فکری و مغزی جلوگیری میکند، بلکه به طور مداوم بر این ثروت می‌افزاید.

2. مدیریت دانش، شامل همه‌ی روش‌هایی است که سازمان، دارایی‌های دانش خود را اداره می‌کند که شامل چگونگی جمع‌آوری، ذخیره‌سازی، انتقال، به‌کار‌گیری، به‌روزسازی و ایجاد دانش است (Wickramasinghe & Rubitz, 2007).

3. مدیریت دانش، رسیدن به اهداف سازمانی از طریق ایجاد انگیزه در کارگران دانش و ایجاد تسهیلات برای آنها با توجه به استراتژی شرکت است تا توانایی آنها برای تفسیر داده‌ها و اطلاعات (با استفاده از نتایج موجود اطلاعات، تجربه، مهارت‌ها، فرهنگ، شخصیت، خصوصیات فردی، احساسات و غیره) از طریق معنابخشی به داده‌ها و اطلاعات افزوده شود.

4. مدیریت دانش، مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرایندهای مربوط به ایجاد، سازمان‌دهی، انتشار و استفاده و اکتشاف دانش است (Madhavm & Grover, 1998)

وظایف مدیر دانش

با توجه به آن­که اطلاعات موجود در یک سازمان بسیار ارزشمند هستند، پس نیاز دارند تا طبقه ­بندی شوند و این دسته­ بندی اطلاعات باید به گونه‌­ای باشد که در مدیریت و کنترل فرآیند و فعالیت‌­های سازمان مؤثر واقع شود. سازمان­دهی و طبقه­ بندی اطلاعات سازمانی از حساس‌­ترین و کاربردی­‌ترین اقدامات مدیریت دانش است که اگر این کار به صورت اصولی و حرفه‌­ای صورت پذیرد، نظم و هم ­افزایی اطلاعاتی در سازمان ایجاد شده که در نهایت می­تواند پیشرفت و پویایی بسیار مؤثری را در سازمان به وجود آورد.

وظایف مدیر دانش

با توجه به وظایفی که در تولید و سازماندهی اطلاعات موجود در سازمان به مدیر دانش نسبت دادیم، لازم است تا مراحل پخش اطلاعات و دانش موجود را نیز به آن­ها اضافه کنیم.

پس از آن­که مدیر دانش توانست با تولید اطلاعات و طبقه­ بندی آن­ها وضعیت مناسبی را در سازمان ایجاد کند، لازم است تا با پخش اطلاعات دانشی مناسب سازمان، به ارتقاء سطح کیفی دانش سازمان بپردازد و متناسب با هدفی که سازمان برای خود تبیین کرده است، باید بتواند اطلاعات دانشی لازم را در سازمان تزریق کرده و با ایجاد هم­ افزایی دانشی، عامل توسعه اطلاعاتی سازمان را فراهم بیاورد.

از دیگر وظایف مدیریت دانش در سازمان­‌ها بهره‌­برداری از دانش است. فرآیندی چند مرحله‌­ای ذکر کردیم که تولید دانش، سازماندهی دانش و پخش دانش را شامل می­شد و در نهایت نوبت آن است تا از دانش سیستماتیک ایجادشده در سازمان بهره‌­برداری کرد. بهره‌­برداری از دانش مدیریت­ شده در راستای اهداف سازمان صورت می­گیرد و لازم است تا با رویکرد توسعه‌­مند، اطلاعات دانشی را به صورت کاملاً کاربردی در مزیت رقابتی سازمان ایجاد کرد.

با توجه به مراحلی که در فرآیند مدیریت دانش بیان شد، وظایف مدیر دانش را مشخص کردیم و حال نوبت آن است که به ملاحظات سیستماتیک مدیریت دانش بپردازیم و بیان کنیم که یک مدیر دانش در مراحل فعالیت خود چه ملاحظاتی دارد و در سیستم مدیریتی خود چه مؤلفه­‌هایی را باید اصالت ببخشد؟

 

 چرا دانش باید مدیریت شود؟

دانش همیشه ارزشمند است. فرهنگ‌های قوی و متمدن با بزرگی کتابخانه‌هایشان مشخص می‌شوند. کتابخانه‌ی بزرگ موزه‌ی الکساندریا، کتابخانه‌ی بریتیش و غیره، همه محل تجمع دانش یک تمدن است. بنابراین، مدیریت دانش در پیرامون ماست که هنوز به طور وسیع مورد استفاده قرار نگرفته است. همه‌ی ما به گونه‌ای، با عبارت‌هایی مثل اقتصاد دانشی و کارگران دانشی آشنا هستیم.

اقتصاد دانشی چیست؟

اقتصاددانان، جهان را به سه عصر مجزا طبقه‌بندی کرده‌اند: عصر کشاورزی، عصر صنعتی و عصر اطلاعات.

مشخصۀ عصر اطلاعات، جذب و انتشار سریع تکنولوژی‌های کامپیوتری، ارتباطی و اطلاعاتی است که اثرات برجسته‌ای بر روش‌های کسب و کار و شیوه‌ی زندگی مردم داشته است. پیامدهای جهانی شدن و تغییرات ایجادشده، حجم عظیمی از داده و اطلاعات خام را به‌­وجود آورده است. چالش اخیر، رشد مداوم توانمندی‌ها برای تبدیل آنها به اطلاعات و دانش مناسب و قابل استفاده جهت حل مسائل تجاری است. دانش بصورت یک ابزار سازمانی عمده برای کسب و حفظ مزیت رقابتی درآمده است. بطور سنتی اقتصاددانان، زمین و منابع طبیعی، کارگر و سرمایه را به عنوان اجزای مهم و ضروری سازمان‌های اقتصادی مورد تأکید قرار داده‌اند. با این وجود در عصر اطلاعات، دانش به اندازه‌ی سه جزء مذکور مهم است. از این رو، اصطلاح جدید اقتصاد دانشی ظهور کرد. مفهوم اقتصاد دانشی اغلب بطور اشتباه با عصر اطلاعات، مترادف فرض می‌شود (Schaffer, 2003). اداره‌ی دانش بصورت یکی از مهارت‌های اولیه و ضروری سازمان‌ها درآمده که سازمان‌ها برای بقا و کامیابی به آن محتاج هستند.

اقتصاد-سنتی-اقتصاد-دانشیمقایسه­‌ی اقتصاد دانشی با اقتصاد سنتی (وایک راماسینق و رابیتز،2007 )

در قدیم، کلید اصلی تولید ثروت، مالکیت و دسترسی به سرمایه و منابع طبیعی بود؛ در حالی که امروز، کلید اصلی ثروت، به میزان دسترسی به ایجاد دانش است. بنابراین، یک دانشکده‌ی کوچک با ارائه‌ی ایده‌های جدید، می‌تواند میلیاردها دلار کسب کند. زمانی قطع درختان، معدن طلا، یا آهنگری موجب تولید ثروت میشد، حالا تمام بخش‌ها به خدمات همدیگر نیاز دارند تا بتوانند ایجاد ثروت کنند.

در حال حاضر بسیاری از شرکت‌های بزرگ دریافته‌اند که عامل موفقیت آنها مهارت‌ها و تجارب نیروی کارشان است و دارایی‌های فیزیکی که در اختیار دارند عامل موفقیت نیست.

مفهوم دانش

قبل از توضیح مفهوم دانش، لازم است که بین «داده» و «اطلاعات» تفاوت قائل شویم.

داده‌ها:

«داده‌ها» رشته واقعیت‌های عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. از دیدگاه سازمانی، داده‌ها به درستی یک سلسله معاملات ثبت شده‌ی منظم تلقی شده‌اند. داده‌ها تنها بخشی از واقعیت‌ها را نشان می‌دهند و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب تهی هستند. داده‌ها را می‌توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم‌گیری به شمار آورد، چرا که نمی‌توانند عمل لازم را تجویز کنند. داده‌ها نشانگر ربط، بی‌ربطی و اهمیت خود نیستند امّا به هر حال برای سازمان‌های بزرگ اهمیت زیادی دارند، چرا که مواد اولیه‌ی ضروری برای خلق دانش به شمار می‌روند.

اطلاعات:

«اطلاعات» را نوعی پیام به شمار می‌آورند. پیام مورد نظر ما معمولاً به شکل مدرکی مکتوب یا به صورت ارتباطی شنیداری یا دیداری نمود می‌یابد. اطلاعات باید متضمن آگاهی و حاوی داده‌هایی تغییردهنده باشد. واژه‌ی inform در انگلیسی به معنای «شکل دادن» و information نیز به معنی «شکل دادن» بینش و دید دریافت‌کننده‌ی اطلاعات است. اگر بخواهیم معنی واژه‌ی مورد بحث را دقیق‌تر و سختگیرانه‌تر روشن کنیم، باید بگوییم: «تنها گیرنده می‌تواند مشخص کند که دریافتی‌های او واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثیر قرار داده است». اطلاعات برخلاف داده‌ها، معنی‌دار هستند. به قول پیتر دراکر: «داشتن ارتباط و هدف، ویژگی اطلاعات است». اطلاعات، نه تنها دارای قابلیت تأثیرگذاری بر گیرنده هستند، بلکه خود نیز شکل خاصی دارند و برای هدف خاصی سازمان می‌یابند. داده‌ها زمانی به اطلاعات تبدیل می‌شوند که ارائه دهنده‌ی آنها، معنی‌ و مفهوم خاصی به آنها ببخشد. با افزودن ارزش به داده‌ها، در واقع آنها را به اطلاعات تبدیل می‌کنیم.

دانش:

«دانش» مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش‌ها، اطلاعات موجود و نگرش‌های کارشناسی نظام‌یافته است که چارچوبی برای ارزش‌یابی و بهره‌گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می‌دهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار می‌رود. دانش در سازمان‌ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویه‌های کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم می‌شود. این تعریف، از اول مشخص می‌کند که دانش ساده و روشن نیست، مخلوطی از چند عامل متفاوت است؛ سیالی است که در عین حال ساختارهای مشخصی دارد و نهایت اینکه، ابهامی و شهودی است و به همین علت، به راحتی نمی‌توان آن را در قالب کلمات گنجاند و به صورت تعریفی منطقی عرضه کرد. دانش در خود مردم وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته‌های انسانی است. ما گرچه به طور سنتی، سرمایه‌ها را مشخص و ملموس می‌دانیم، امّا سرمایه‌ی دانش را نمی‌توان به راحتی تعریف کرد. درست مشابه ذره اتمی که می‌تواند موج یا ذره باشد، بسته به اینکه دانشمندان چگونه وجود آن را دنبال کنند.

دانش به شکل‌های پویا و نیز انباشته و ایستا قابل تصور است.

انواع دانش

جمع آوری اطلاعات و دانش‌های مورد نیاز در نرم افزار مدیریت دانش متنوع است. در ادامه به مهم‌ترین دانش‌هایی که باید جمع آوری شوند و یک سازمان به آنها نیاز خواهد داشت می‌پردازیم.

دانش آشکار یا Explicit Knowledge

انواع دانش - دانش آشکار

دانش آشکار یا Explicit Knowledge در واقع دانشی است که مستند شده است و اصولاً در فرمت یک نوشته انجام می‌شود. چنین دانشی مستقل از فردی که  این دانش را در اختیار دارد قابل استفاده است. به‌ عبارتی دیگر زمانی که افراد دیگر از دانش آشکار یا Explicit Knowledge استفاده کنند، دیگر نیازی به تولید کننده آن نخواهد بود. دانش آشکار یا Explicit Knowledge را به طور مکرر در طول زندگی خود دیده‌اید، این دانش مانند کتاب آشپزی، دفترچه راهنما یک محصول و سایر موارد مشابه است.

دانش آشکار شدنی یا Implicit Knowledge

دانش آشکار شدنی یا Implicit Knowledge به قسمتی از دانشی که در ذهن افراد پنهان و انباشته شده است، گفته می‌شود. دانش آشکار شدنی یا Implicit Knowledge قابلیت تبدیل شدن به دانش آشکار را نیز دارد. این بدین معنا است که قابلیت به تصویر کشیده شدن یا به رشته تحریر در آمدن را دارد. به عنوان مثال شما می‌توانید مراحل تعمیر یک دستگاه را که در ذهن خود دارید بر روی کاغذ بیاورید و آن را در اختیار دیگران بگذارید. در چنین حالتی افراد دیگر بدون نیاز به شما می‌توانند از این دانش بهره مند شوند.

دانش ضمنی یا Tacit Knowledge

دانش ضمنی یا Tacit Knowledge دانشی است که قابل ذکر و بیان نیست. به عبارتی دیگر دانش ضمنی یا Tacit Knowledge این قابلیت را ندارد که مدل سازی شود. چنین دانشی بر گرفته از تجربه‌های شخصی است که کسب این دانش نیازمند به یک پیش زمینه و اقدام است. دانش ضمنی یا Tacit Knowledge مانند این است که در یک موقعیت اورژانسی فوری قرار بگیرید و بدانید که چگونه عمل کنید یا به این موضوع آگاه باشید که یک برند کفش خاص به اندازه مناسب برای کفش شما راحتی را ایجاد نمی‌کند.

این که دانش ضمنی یا Tacit Knowledge را جمع آوری کنید کاری دشوار است. جمع آوری این گونه دانش‌ها خاص و پنهان است و تنها با آزمون‌های فردی می‌تواند به حد مطلوبی برسد. برای دانش ضمنی یا Tacit Knowledge بهتر است به جای جمع آوری از انتقال صحبت کرد چرا که چنین دانشی را با انتقال آن می‌توان فرا گرفت.

دانش پنهان در داده و محصول یا Embedded Knowledge

دانش پنهان در داده و محصول یا Embedded Knowledge دانشی است که فارغ از ذخیره و مخفی شدن در مغز انسان و در میان مستندها، می‌تواند در داده‌های یک محصول هم پنهان باشد. دانش پنهان شده در یک محصول را می‌توان با استفاده از شیوه‌های متنوع مهندسی معکوس و همچنین دانش پنهان در داده و محصول یا Embedded Knowledge در داده‌ها را با استفاده از روش‌هایی همچون داده کاوی خارج کرد.

دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده‌ها ریشه می‌گیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. با نگرش فراتری به این موضوع، آشکار می‌شود که معمولاً «دانش پایه» عامل تمایز بین داده، اطلاعات و دانش است. این یکی از دلایلی است که در محیط و فضای متکی به دانش، برخی مؤسسات یا شرکت‌ها می‌توانند همچنان برتری‌های اقتصادی و رقابتی خود را حفظ کنند. «کوهن» و «لونیتال» در مباحث خود، این حقیقت را تشریح می‌کنند که گسترش دانش منوط به شور و هیجان یادگیری و دانش پیشین است. به عبارت دیگر، دانش‌اندوخته‌شده عامل مؤثری در افزایش واکنش و فراگیری سهل‌تر مفاهیم است. بنابراین دانش ترکیب سازمان‌یافته‌ای است از «داده­‌ها» که از طریق قوانین، فرایندها و عملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت دیگر، «دانش» معنا و مفهومی است که از فکر پدید آمده است و بدون آن اطلاعات و داده‌ تلقی می‌شود. تنها از طریق این مفهوم است که «اطلاعات» حیات‌یافته و به دانش تبدیل می‌شوند (Cohen & Leviathan, 1990).

ماهیت مدیریت دانش سازمانی

به طور کلی، سازمان‌ها دو نوع دانش دارند که به عنوان دانش پیش‌زمینه و پس‌زمینه یا دانش صریح و ضمنی شناخته می‌شوند. نخستین بار، پولانی (1985) میان دانش صریح و ضمنی تمایز قایل شد. نوناکا و تاکواچی معتقدند که امتیاز غالباً نادیده‌گرفته­‌شده­‌ی شرکت‌ها مواردی هستند چون بینش‌ها، شهودها، گمان‌ها، احساس‌های ناخودآگاه، ارزش‌ها، تصورها، استعاره‌ها و مقایسه‌ها. بهره‌برداری از این امتیاز ناملموس می‌تواند ارزش فراوانی به عملیات روزانه‌ی یک شرکت ببخشد.

دانش ضمنی معمولاً در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار می‌گیرد، در حالی که دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق می‌شود که جنبه‌ی عینی‌تر، عقلانی‌تر و قوی‌تری دارد. دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت است و هم قابل دسترسی است.

دانش ضمنی و دانش صریح

 

پولانی در تمایز میان دو دانش می‌گوید: «می‌توانیم بیش از آنکه به زبان می‌آوریم، بدانیم». او در اصل چنین می‌گوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژه‌ها دشوار است. فناوری اطلاعات، به طور سنتی روی استفاده از دانش صریح متمرکز شده است. با این حال، سازمان‌ها اکنون دریافته‌اند که برای انجام مؤثر کارهایشان، نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند. از این رو، در حال ایجاد روش شناسی خاص به منظور تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح هستند که می‌تواند تدوین شود و بنابراین، دیگران می‌توانند آن را ثبت، ذخیره، منتقل، از آن استفاده و بر طبق آن عمل کنند.

دانش آشکار به راحتی قابل پردازش کامپیوتری، انتقال الکترونیکی و ذخیره سازی در پایگاه های اطلاعاتی است؛ ولی ماهیت ذهنی و حسی دانش ضمنی، پردازش و انتقال دانش کسب شده را از طرق منطقی و ساختارمند بسیار مشکل می‌سازد. برای اینکه دانش ضمنی در سازمان انتقال و گسترش یابد، باید آن دانش به کلمات یا اعدادی تبدیل شوند که برای هر کس قابل درک و فهم است. به طور مختصر، هنگام وقوع این فرآیند (یعنی تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار و تبدیل دانش آشکار به دانش ضمنی) سازمان، تولید دانش می‌نماید (Nonaka & Takeuchi, 1995).

مدیریت فرآیند کسب و کار سازمان (BPM) و تأثیرگذاری آن بر روند مدیریت دانش

از چالش­‌ها و موضوعات مهم سازمان، دستیابی به راه‌­حل­‌ها و روش‌هایی برای خودکارسازی و بهبود فرآیندهای کسب و کار است. می­توان به صراحت گفت که اکثر سازمان­‌هایی که بهره‌­وری بالایی در روند کاری خود ایجاد کرده اند، از مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) برای بهبود مؤثر سازمان خود استفاده می‌کنند.

مدیریت فرآیند کسب و کار، شامل روش­‌ها، تکنیک‌ها و ابزاری است که به منظور پشتیبانی از طراحی، اجرا، مدیریت و تحلیل فرآیندهای عملیاتی کسب و کار استفاده می ­شود. مدیریت فرآیند کسب و کار با در اختیار داشتن الگوها و طرح­واره‌­های متعدد مورد نیاز سازمان‌ها، روشی یکپارچه برای تعریف، اجرا، بازبینی و مدیریت فرآیندهای کسب و کار سازمان ها را مطرح می‌کند و با بهره­‌گیری از روش‌­ها و ابزارهای مربوطه، حجم کار توسعه راه کارها را به حداقل رسانده و مدیریت امور را بهینه­‌سازی می­کند.

پس از همین رو بیان می­کنیم که مدیریت فرایند کسب و کار مجموعه‌ای است از رویکردهای مدیریتی و فناوری مدرن که به نحوی ساختار یافته، منسجم و هماهنگ، برای درک و مستندسازی، مدل‌سازی، تحلیل و بهبود  مستمر فرایندهای کسب و کار بکار می­رود.

حال می­توان به راحتی تأثیر مفید و کارساز مدیریت فرآیند کسب و کار یک سازمان در مدیریت دانش آن را تبیین کرد. با توجه به آن­که مدیریت دانش در یک سازمان نیاز دارد تا به فرآیندسازی برسد، مدیر دانش قادر است تا از متدها و روش ­شناسی­‌های مفید در مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) استفاده کند.

امروزه با توجه به پیشرفت دانش مدیریت پروژه، روش­‌های متنوع و کارآمدی تحت نظر روش ­شناسان این عرصه قرار گرفته است که مدیران دانش سازمان­‌ها قادر هستند تا از آن­ها استفاده کرده و در راستای تحقق اهداف سازمان، به فرآیندسازی بپردازند. پیرو بیان چالش‌­ها و ملاحظات موجود در روند کاری مدیریت دانش باید گفت که مدیر دانش با دانش محدود مواجه است و از آن­جایی که عرصه‌­ی اطلاعات یک پهنه‌­ی نامحدود را در بر می­گیرد، مدیر دانش نیاز دارد تا هم دانش خود و هم دانش افراد سازمان را روز به روز ارتقا دهد تا از رقابت با سازمان­‌های دیگر عقب نماند.

 

اداره اقتصاد دانشی با مدیریت دانش

سازمان‌ها برای کامیابی در اقتصاد دانشی، باید مدیریت دانش را پیاده سازند. مدیریت دانش، فرایند ایجاد ارزش از دارایی‌های نامشهود سازمان است (Wilcox, 1997). مدیریت دانش، آمیخته‌ای از مفاهیم چندین حوزه، شامل هوش مصنوعی، سیستم‌های دانش‌محور، مهندسی نرم‌افزار، مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار یا Business  Process Reengineering) BPR)، مدیریت منابع انسانی، مدیریت کیفیت جامع و رفتار سازمانی است (Mills, 2001). مدیریت دانش، رویکرد کلیدی در حل مشکلات تجاری نظیر رقابت‌پذیری، کاهش سهم بازار، پارادوکس بهره‌وری، اطلاعات اضافی و نیاز برای خلاقیت در مواجهه با شرکت‌های متعدد است. منطق نیاز به مدیریت دانش، بر پایه‌ی تغییرات عمده در محیط تجاری است. مدیریت دانش از تبدیل داده (مواد خام) به اطلاعات (کالاهای ساخته شده) و از مواد ساخته شده به دانش قابل تعقیب است (Drucker, 1993).

 

نویسنده: محسن روح‌الامین

دسته بندی ها :
  مدیریت دانش - مقالات -
درباره

 محسن روح الامین

  (40 مقالات)

ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

درخواست دمو مدیریت پروژه مدیریت جلسات شبکه اجتماعی