سازمانی را تصور کنید که به طور کامل به دنیای دیجیتال ( شبکه اجتماعی سازمانی) متصل است. همکاران به صورت یکپارچه در سرتاسر واحدها و در تمام شعب سازمان به یکدیگر متصل هستند. انگشت مدیریت روی نبض شرکت است (مدیریت نسبت به آخرین اتفاقات رخ داده در شرکت آگاه است)، مدیریت نسبت به تمام اتفاقات منجر به بحران یا ناشی از هر بحرانی، آگاهی دارد و در سرتاسر سازمان، حسی از پیوند عمیق با هدف و مأموریت سازمان و با یکدیگر، وجود دارد به طوری که (این حس پیوند عمیق) سلسله مراتبهای فرآیندها را شکسته و فروریخته است.
بسیاری از کسب و کارها در راهاندازی شبکه اجتماعی سازمانی خود با نابسامانیهایی مواجهند: در واقع، گارتنر پیشبینی میکند که 80 درصد از این طرحها شکست میخورند. در اینجا سه مورد از شایعترین موانعی که کسب و کارها با آنها مواجه میشوند و راهنماییهایی برای اجتناب از آنها ارائه شده است.
بر طبق تحقیقات شرکت گارتنر، 80 درصد از تلاشهای اجتماعی کسب و کارها در سال 2015 شکست خواهد خورد. این آمار برای 50 درصد از کل کسب و کارهای بزرگی که انتظار میرود در سه سال آینده شبکههای اجتماعی خود را راهاندازی کنند، ناامیدکننده است.
به گفته لاری کانل سرپرست تحقیقات گارتنر، برخی از دلایل شکست عبارتند از:
مقبولیت و انتظارات ROI و عدم حمایت اجرایی.
کانل میگوید: « بسیاری از افراد تصور میکنند که راهاندازی شبکه اجتماعی سازمانی [ESN] ساده خواهد بود و افراد به سرعت از آن استقبال میکنند.» او میگوید: «و این فقط محدود به این مورد نیست. پروژههای اجتماعی از هر پروژهی دیگری که شما ممکن است راهاندازی کنید متفاوت است و شما برای موفق شدن باید اقدامات خاصی را انجام دهید.»
در اینجا، نگاهی به سه اشتباه رایج شبکههای اجتماعی سازمانی و آنچه برای جلوگیری از آنها باید انجام دهید؛ میاندازیم.
-
تصور نکنید که مقبولیت به طور طبیعی رشد میکند
کانل میگوید:« اینکه استفاده از یک شبکه اجتماعی سازمانی، ساده و آسان است به این معنی نیست که شما میتوانید آنها را بسازید و افراد خواهند آمد. این ابزار در حال تغییر نحوهی کار افراد است و شما باید آنها را برای آن آماده کنید.»
او میگوید: « در مراحل اولیه برنامهریزی، شما باید تعیین کنید که افراد در حال حاضر چگونه کار میکنند و ESN چگونه آن را تغییر خواهد داد.»
کانل میگوید: « با رهبران کسب و کارها همکاری کنید تا بدانید کارشان چیست، چه اطلاعاتی لازم دارند تا شغل خود را انجام دهند و چه کسانی با آنها کار میکنند؟»
سپس دلایل روشنی برای اینکه چرا چنین تغییرات شدید و حتی بعضی اوقات ناراحتکننده در روند کارها، برای کارکنان مفید است، تعریف کنید.
کانل میگوید: « اینطور نیست که شما فقط یک شبکه Yammer یا Chatter را فعال کنید و افراد بیایند. کارمندان باید بدانند که برای چه چیزی مورد استفاده قرار میگیرند و چرا باید مراقب باشند. آنها به انگیزه و درک دلیل اینکه چرا از آنها خواسته میشود مشارکت کنند، نیاز دارند.» درک روشنی از این موضوع، کلید کسب مقبولیت و پذیرش است.
یکی دیگر از کلیدهای موفقیت این است که شبکه اجتماعی در گردش کاری روزمره قرار داده شود. مدیران باید اطمینان حاصل کنند که ابزارها بخشی از نحوه انجام کارهای روزمرهشان هستند، و فقط سایتهای مقصد نیستند.
هنگامی که شرکت تجزیه و تحلیل کسب و کار SAS طرح آزمایشی Socialcast را راهاندازی کرد، خود را در موقعیت مطلوبی قرار داد: مقبولیتش به طور غیرمنتظرهای فراگیر شد، چراکه بیش از 1400 کارمند برای استفاده از آن عضو شدند.
به گفته تیم آن، مدیران از این پروژه هیجانزده شده بودند، آنها آموزش کارکنان خود را به طور صحیح انجام دادند و پروژه را به شدت در شرکت ارتقاء دادند، آنها آن را برای همه در دسترس قرار دادند و به کارمندانشان برای استفاده درست از آن، اعتماد کردند.
-
برای ROI پارامترهای نامناسبی تنظیم نکنید
هر پروژه فناوری اطلاعات نیاز به تحویل ROI دارد اما در ارتباط با یک شبکه اجتماعی سازمانی باید به طور متفاوتی در نظر گرفته شود.
کانل میگوید: « استدلال ROI شما به انتظار شما از توسعهی نرمافزار گره خورده است. مطمئناً شما میتوانید بر روی چیزهایی مانند تعداد کاربران و مطالب پست شده، تمرکز کنید و این خوب است. اما اگر شما بر روی توسعههای فردی تمرکز کنید و باعث شوید کارکنان شما واقعاً ابزار را دوست داشته باشند، معیارهای مرتبط تری ایفای نقش میکنند.»
اندازهگیری برخی از این معیارها دشوار است مواردی مانند کار بیشتر با تعداد افراد کمتر، سادهسازی فرآیندها و صرف زمان کمتر بر روی چیزهای بیاهمیت مانند جستجوی یک اینترانت برای پاسخ به یک سؤال باشد.
کانل میگوید: « شما ممکن است قادر به پیشبینی برخی از مزایای مهمی که ممکن است وجود داشته باشد، نباشید اما میتوانید کسب و کار را برای بیان گستردهتر آنها فراهم کنید بعد از اینکه آن مزایا از طریق آن روی داده باشند.»
بنا به گفتهی وندی آرونوت، معاون رسانههای اجتماعی و ارتباطات دیجیتال، در گروه بانک TD، یکی از مهمترین ROIهایی که با راهاندازی یک راهکار IBM برای 50 هزار کاربر شناخته شد: بعضی از واحدهای تجاری متوجه کاهش قابل توجهی در ایمیلها به میزان 40 به 1 شدهاند.
-
توانایی پشتیبانی اجرایی را دست کم نگیرید
کانل میگوید، به دست آوردن مشارکت حداکثری مدیران اجرایی در شبکه اجتماعی سازمانی به عنوان یک نمونه برای سایر اعضای سازمان به منظور موفقیت پروژه ضروری است اما این میتواند چالشبرانگیز باشد.
کانل میگوید: « اگر شما کوچک شروع کنید و بخواهید سیستم را بسازید، این طور پروژهها معمولاً بر مدار مدیران اجرایی نخواهد چرخید اما مدیران اجرایی کسب و کارها باید اهداف را درک کنند و از آنها حمایت کنند. مدیریت ارشد کلید انگیزه دادن به افراد برای شرکت در این اجتماعات هستند.»
به عنوان مثال، زمانی که Rosetta Stone ابزار Chatter Salesforce را راهاندازی کرد، مدیر ارشد اطلاعات (CIO) Pradeep Mannkkara از پشتیبانی کامل مدیران برخوردار بود.
هنگامی که Mannakkara این پروژه را به تیم اجرایی متصل کرد، بر روی آن به عنوان یک ابزار ارتباطی که به بهرهوری بهتری دست خواهد یافت؛ تمرکز کرد. وی تأکید کرد که چگونه کارکنان میخواهند از تیم اجرایی چیزهای بیشتری بشنوند و این روش سادهای برای انجام این کار بود.
منبع: سایت cio.com
نوشته از : محسن روحالامین
ثبت نظر