سیستمهای مدیریت دانش به هر نوع از سیستمهای فناوری اطلاعاتی بر میگردد که ذخیره سازی و بازیابی دانش را انجام میدهد، مشارکت را بهبود میدهد، منبع دانش را جانمایی میکند، مخازن اطلاعات پنهان را شناسایی میکند، دانش را کسب و استفاده میکند و یا در برخی موارد به عنوان راهی جهت بهبود و توسعه فرآیندهای مدیریت دانشی هستند.
اگر توضیحات بالا تعریفی که از این سیستمها ارائه میکند مبهم به نظر میرسد، این به خاطر این است که هیچ توافقی برای تعریف سیستمهای مدیریت دانش مثل خود مدیریت دانش وجود ندارد. علاوه بر این چون مدیریت دانش در همه نواحی ثابت است، مرزبندی مشخص مشکل است. جیمز رابرتسون در سال ۲۰۰۷ تا حد ممکن بر روی سازمانهایی که نباید به سیستمهای مدیریت دانش فکر کنند، بحث کرد. او اینگونه مطرح کرد که مدیریت دانشی که به وسیله فناوری توسعه پیدا میکند، یک رشته علمی نیست و سیستمهای مدیریت دانشی به استثنائاتی چون راه حل “سیلور بولت” منجر میشود. در عوض، بایستی تمرکز روی سیستمهای فناوری اطلاعاتی که به فعالیتهای خاص و ابتکار عمل نیازمند است، قرار گیرد.
ما هم با استدلال وی بسیار موافق هستم. به هرحال این سایت برای افرادی که در زمینه سیستمهایی مانند سیستمهای مدیریت دانش جستجو میکنند مفید است، من بحث را به دستههایی براساس کارهای گوپتا و شارما ۲۰۰۵ و بالی و همکاران در سال ۲۰۰۹ تقسیم میکنم:
- سیستمهای گروهافزار و مدیریت دانش ۲.۰
- شبکه های داخلی (Intranet) و خارجی (Extranet)
- انبار داده و داده کاوی و OLAP
- سیستمهای پیشتیبان تصمیم
- سیستمهای مدیریت محتوا
- سیستمهای مدیریت اسناد
- ابزارهای هوش مصنوعی
- ابزارهای شبیه سازی
- شبکه های معنایی
این دسته بندی ها اکثریت سیستمهای دانش را که مردم مستقیما با مدیریت دانش پیوند میدهند را میپوشاند.
طبق نظر هچت و همکاران در سال ۲۰۱۱ فرآیند پیادهسازی موفق سه مرحله دارد: مرحله انطباق، پذیرش، جذب (همگونسازی با سازمان). بر اساس مدل و تئوریها، نویسندگان سه مجموعه جامع از عاملهای موثر را برای این سه جز برشمردند. مدلهای منتج عاملهای پیادهسازی سیستمهای مدیریت دانش را به بخشهای زیر دسته بندی میکند: